نغمه های که توسط شیطان نواخته می شود برای اغفال من از سرنوشتم می باشد، لای لای او که مادر گونه بروی گهواره فرضی من خوانده می شود ، برای این است که من بخواب رفته و از خود بی خبر باشم ، تا او براحتی به اهداف شوم خودش رسیده باشد.
دستای ظاهرا سفید و سیاه درون او ، روزگاری مرا مینواخت ، نوازشم میداد ، تیمارم میکرد ، سایبانی برایم می ساخت ، در میان انگشت هایش بهشت موعود برایم نشان میداد و خوشبختی مرا در سایه سیاه وظاهراسفید خودش ترسیم میکرد ، تا من به اسرار دونی او پی بردم و دانستم که چگونه رام او شده و خویشتن را قربانی خواسته های نموده ام .
آنچه را شیطان گفتم ، چیزی نیست مگر تحجر و ارتجاع که زنجیرهای رنگین بپاهایم بسته اند ،عوامل تخدیرو روکود اندیشه های هم سرنوشتانم بوده که تفکر شان را تعطیل نموده ، قلم های شان را شکسته ، شمشیرهای شان را غلاف نموده و چشمان شان را برای جلوگیری از اسراف و دیدن حقایق بسته اند ، چیزی نیست مگر افسانه های دورغین و عنعنات مدعوین که نفس کشیدن را به تارهای عنکبوتی بسته اند.
تحجر همان رفتار های موروثی و جاهلانه ای است که توسط تقلید واحیای رفتار گذشتگان و همانند مردگان زندگی کردن را برگرده های مردم که جهل اغفال شان نموده است اعمال میکند .
تحجر هم چیزی نیست مگر ، همان اندیشه های توخالی و پوشالی که فکر کردن را ازما گرفته و لانه های خفاش شب را قصرهای زرین توجه نموده اند .
برای اینکه بخواسته های تحجرتن در نداد باید گفته بوعلی سینا رازمزمه نمود که میگفت " کسی که بدون دلیل گفته ای کسی را قبول نماید از طبیعت انسانی خارج است " و بیاد داشت که دلایل نیز با معیارهای علمی امروز ، عقل و منطق استوار باشد.
دستای ظاهرا سفید و سیاه درون او ، روزگاری مرا مینواخت ، نوازشم میداد ، تیمارم میکرد ، سایبانی برایم می ساخت ، در میان انگشت هایش بهشت موعود برایم نشان میداد و خوشبختی مرا در سایه سیاه وظاهراسفید خودش ترسیم میکرد ، تا من به اسرار دونی او پی بردم و دانستم که چگونه رام او شده و خویشتن را قربانی خواسته های نموده ام .
آنچه را شیطان گفتم ، چیزی نیست مگر تحجر و ارتجاع که زنجیرهای رنگین بپاهایم بسته اند ،عوامل تخدیرو روکود اندیشه های هم سرنوشتانم بوده که تفکر شان را تعطیل نموده ، قلم های شان را شکسته ، شمشیرهای شان را غلاف نموده و چشمان شان را برای جلوگیری از اسراف و دیدن حقایق بسته اند ، چیزی نیست مگر افسانه های دورغین و عنعنات مدعوین که نفس کشیدن را به تارهای عنکبوتی بسته اند.
تحجر همان رفتار های موروثی و جاهلانه ای است که توسط تقلید واحیای رفتار گذشتگان و همانند مردگان زندگی کردن را برگرده های مردم که جهل اغفال شان نموده است اعمال میکند .
تحجر هم چیزی نیست مگر ، همان اندیشه های توخالی و پوشالی که فکر کردن را ازما گرفته و لانه های خفاش شب را قصرهای زرین توجه نموده اند .
برای اینکه بخواسته های تحجرتن در نداد باید گفته بوعلی سینا رازمزمه نمود که میگفت " کسی که بدون دلیل گفته ای کسی را قبول نماید از طبیعت انسانی خارج است " و بیاد داشت که دلایل نیز با معیارهای علمی امروز ، عقل و منطق استوار باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر