عید مبارکی چکیده های اشک

ترانه عيد

بهارآشناعـيدت مبارك
بدرد من دواعيدت مبارك
سحرگاه مست سازدعطرزلفت
مرا، اي باوفا، عـيدت مبارك
بدل گفتم كه درايّام پـيري
شوي برمن عصا عيـدت مبارك
كنون گر نا اميدم از وصا لت
بگويم درخفا عيدت مـبارك
شدم از بسكه هجرانت كشيدم
به مرگ خود رضا عيدت مبارك
زدرد هجر مي نالم من ازتو
طلب دارم شفا عيـدت مبارك
بروز حـشرگيرم دامنت را
كنم آن كي رها عیدت مبارك
بدل عشقت هزاران فتنه انداخت
بشد صومم قضا عيدت مبارك
بسي داغ ازدو مژگان خدنگت
بدل دارم بقا عيـدت مبارك
زبس شيداي رخسار تو با شم
كنم جان را فدا عـيدت مبارك
تویي برنا ومي باشد «تولا»
بدربارت گداعیدت مبارك


عيدی دوست
بتوگويم «هما»،عـيدت مبارك
اياهم فكرما عيدت مبارك
يقيناً رسته ي اي «رستگاری»
زقيد جهل هاعیدت مبارك
به آب حج تعصب شسته گويم
بهر شاه وگدا عیدت مبـارك
براي ديگران از خود گذشتن
بود رمز بقا عيدت مبارك
دراين عصرودراين جا كار بايد
كه آن بخشد رفـا عيدت مبارك
جوانان جاهل ودرخواب ديدم
شدم زان درنوا عيدت مبارك
ازاين دردي كه مينالم نه جويم
زبي دردان دوا عيدت مبارك
زخاك پاي رندان خرابات
كنم دردم دواعيدت مبارك
كجا گَرد جهالت را توانم
بشويم بي شما عيدت مبارك


تحفه عید
شده روزم سیا عیدت مبارك
بکن سویم نگا عیدت مبارک
به این دل بـرده ودل داده ي خود
ستم کردی چراعیدت مبارک
زخون قلب من بردست وپایت
نمودی گرحنا عیدت مبارک
زعشق آتشین وبر وفایم
خدا باشد گوا عیدت مبارک
بسی دیدم جوانان بود رهرو
دراین راه فنا عیدت عـبارک
براه عشق توبا شد یقیناً
فنا رمز بقا عیدت مـبارک
بگردن طوق زیبا کردی آخر
خون من، بی گنا عیدت مبارک
بگو با آنکه می بندد «تولا»
بدست وپا حناعیدت مبارک

عيدي
اي كشتي نجاتم،عـيد شـما، مبارك
زلفان تاب دارت بردست ما مبارك
اين عيد وشام هجرت شب تا سحربفكرت
برماست نا مبارك برتوست وا مبارک
بعد ازگذشت سالي روز سرور وشادي
هرگز مباد بركس جانانه نا مبارك
گفتيم ما مبارك، عيد شما زشفــقت
برگوي عيد ما را بهرخدا مبارك
برروز عيد بينم، ابروي نازنينم
عيد حقيقيي من باشد بما مبارك
اين عيد عاشقانه، شايد شود بهانه
بردیدن کرانه آن يك نگاه مبارك
دربزم نازرويت، باحلقه هاي مويت
ساقي ومي گسار اند گرغیرما مبارك
درطاعت وسجودم درند بـه ودرودم
ابروي تو نمودم قبله نما مبارك
عيد وصال حجّاج آمد به سال هشتاد
ازجانب «تولا» بهر شما مبـارك