۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

بامیان امروز و دیروز


بامیان ، قلب افغانستان ، مرکز مبارزات عدالت خاهانه یک قشر محروم ، بام جهان ، ، گنجینه آثار تاریخی و باستانی کشور،انبار معادن ودر عین حال از فرط عصبیت کهن ، استحمار جدید و استبداد مدرن رنج کشیده و جای تازیانه ها و شلاقهای دژخیمان روزگار خویش را در اندام دارد.

بنا براین بامیان کنونی ، ولایتی است که به باوربسیاری ازآگاهان امور , " نسبت به اکثریت ولایات کشور , ضعیف, محروم , فقیر و مخروبه است " . این ولایتی است که بی توجهی و ستم حاکمان گذشته ، قتل عام های عبدالرحمن جابر ، ضربات گلوله های ارتش سرخ شوروی و قتل عامها ی بی رحمانه ای طالبان که حتا به کودک گهواره این سرزمین نیز رحم نکردند و غیره را در پیکرافسرده خود تجربه کرده و زخمهای ناسور شده از آن دوره های خشونت ، جنایت و اختناق ، در اندام داشته و شاهد قتل هزاران فرزند ساکن در خویش می باشد.

بامیان ولایتی است که شهرهای غلغله , ضحاک , سرخوشک ، مجسمه های صلصال و شهمامه , بندامیر ، راه ابریشم و هزاران آثار باستانی دیگر را در اندام خود جا داده و همواره بدانها فخرنموده و افسانه های جوانی را این مادر پیر و قد خمیده که همان زندگی انسان های متمدن در تاریخ این سرزمین است , حکایت میکند.

بامیان ولایتی است که بی توجهی دولت مرکزی و سکوت باشندگان خویش را در طول 9 سال گذشته شاهد بوده و همواره از خواب آلودگی و غفلت ساکنین خویش رنج برده و عامل عقب ماندگی , همان خوابهای طولانی و غفلت های متوالی باشندگان خویش را ، دانسته و برگور مردانش که روزگار میخروشیدند ، گرسته است.

در عین حال بامیان ولایتی است که مردم آن تن بهر ذلتی نداده اند تا زنده بمانند بلکه همواره گهوا ره خیزش ها و یورش ها درمقابل بيگانه گان و جباران تاریخ بوده و بر چشم خصم استخوان تیز کوبیده اند .

این ولایتی است که دارای 2 کیلومتر سرک پخته بوده و باقی سرکها ی آن کوره راهای انسان اولیه زمین را شباهت داشته و صدای جرس تمدن قرن بیست و یکم را نشنیده و زندگی حجر را تداوم بخشیده است.

بامیان ولایتی است که حتی مرکز آن به نسبت نداشتن برق در ظلمت و تاریکی غرق بوده وحتا يك وات برق هم از مجراي وزارت انرژي وآب دريافت نميكند. و تعداد از مردم هم بعنوان انسانهای متمدن قرن بیست و یکم در مغاره ها زندگی انسانهای اولیه را تجربه مینمایند ! وبسیاری ازشعبات دولتی هم به نسبت نداشتن تعمیر خانه های شخصی مردم را به کرایه گرفته و بسیاری ازمراکز آموزشی دانشگاه , دارالمعلمین, دارالعلوم , لیسه ها ومکاتب یا تعمیرندارند ویاهم تعمیر موجود پاسخ گوی نیازمندی های آنان نبوده و تعداد زیادی از شاگردان با حرارت سوزان آفتاب و سردي هوا دست و پنجه نرم مینمایند.

این ولایتی است که انکشاف متوازن را فقط در شعارها شنیده كه از جانب دولت مركزي سرداده مي شود وبا واژه آن آشنائی دارد اما در صحنه عمل معنی این کلمه را تجربه نکرده و طعم آن را نچشیده است .

بامیان ولایتی است که آثارباستانی عظیمی را در خود جا داده و همانند چشمان خویش از آنها حفاظت نموده و ازهزاران سال قبل برای ما پیام دارد , ولی در طول تاریخ , شاهد به یغما رفتن پاره های جگرخویش بدست قاچاق بران و یغما گران اعصار و قرون مختلف بوده و به عقیده بسیاری از کارشناسان خواهیم بود.

بامیان ولایتی است که همواره از فقر وترور شخصیت رنج برده , رهبر دلسوز که از متن مردم برخواسته باشد درخویش ندیده وحتا نیروهای انسانی وکارآمد او به رگبار بسته شده است.



۳ نظر:

ناشناس گفت...

نویسنده محترم ودانشمند چیره دست جناب اقای ابراهیم تولاخدمت شما عرض سلام دارم.
متن فوق خیلی عالی است وقطره ای از اقیانوس بیکران واقعیت های تلخ وفراموش شده ای ساکنین بامیان رابه طرز بسیار لطیف، گویا ورسا بیان فرمودید. دست تان توانمند ومداد تان پررنگ باد تاشمه های بیشتری ا ز آلام ومشقت های این سرزمین بکر را به رشته تحریر دراورید.
بااحترام به شما
محمد حسن

ناشناس گفت...

جناب عالی خو نویشته کردی ولی امی عکس خوده تغییر بده زیاد خود خواه هستی کردنت به خروس میمانه خوده قواره هم گرفتی

ناشناس گفت...

جناب عالی خو نویشته کردی ولی امی عکس خوده تغییر بده زیاد خود خواه هستی کردنت به خروس میمانه خوده قواره هم گرفتی